English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2616 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
initial setting time of concrete U زمان شروع گرفتن سیمان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
set up U مدت زمان بین سیگنال شروع یک برنامه و شروع آن
setting time U زمان سفت شدن سیمان
commencement of employment U زمان شروع اشتغال
post time U زمان شروع اسبدوانی
read time U زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
early start U زودترین زمان شروع یک فعالیت
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
responses U 1-زمان بین شروع یک عمل کاربر
response U 1-زمان بین شروع یک عمل کاربر
sailing date U تاریخ شروع سفر دریایی زمان حرکت
late time U زمان بین سقوط بمب تا شروع انفجار اتمی
originate U شروع شدن یا نشات گرفتن
originated U شروع شدن یا نشات گرفتن
to get to U شروع کردن دست گرفتن
originates U شروع شدن یا نشات گرفتن
originating U شروع شدن یا نشات گرفتن
block time U زمان سپری شده ا لحظه شروع حرکت هواپیما تالحظه توقف
helo U پیام عمومی شروع کار که دریک سیستم اشتراک زمان توسط ترمینالها بکار می رود
catch U نیروی اولیه بازوی شناگر در شروع حرکت ماهی گرفتن
ti;me to go U زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
splash screen U صفحه نمایش ابتدایی که در زمان شروع برنامه برای مدت کوتاهی نمایش داده میشود
times U زمان بین شروع و خاتمه عمل معمولاگ بین آدرس دهی محلی ازحافظه و دریافت داده
timed U زمان بین شروع و خاتمه عمل معمولاگ بین آدرس دهی محلی ازحافظه و دریافت داده
time U زمان بین شروع و خاتمه عمل معمولاگ بین آدرس دهی محلی ازحافظه و دریافت داده
cycles U زمان بین شروع و خاتمه یک عمل بویژه برای آدرس دهی یک محل از حافظه و بازیابی داده و سپس توقف عمل
cycle U زمان بین شروع و خاتمه یک عمل بویژه برای آدرس دهی یک محل از حافظه و بازیابی داده و سپس توقف عمل
cycled U زمان بین شروع و خاتمه یک عمل بویژه برای آدرس دهی یک محل از حافظه و بازیابی داده و سپس توقف عمل
resume command U به دست گرفتن فرماندهی شروع فرماندهی
grout U دوغاب سیمان ریختن دوغاب سیمان
line haul U زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
start off U شروع کردن شروع شدن
cache U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
realtime U زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
circuit U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuits U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time U یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. U آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
launching area U منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
cementing U سیمان
cement U سیمان
cemented U سیمان
cements U سیمان
high resistance cement U سیمان ممتاز
water cement ratio U نسبت اب و سیمان
sulphated cement U سیمان ضد سولفاته
white cement U سیمان سفید
cement grouting U تزریق سیمان
hydraulic cement U سیمان ابی
insulating cement U سیمان عایق
trass U سیمان طبیعی
grout U دوغاب سیمان
fireproof cement U سیمان نسوز
staffs U مخلوط سیمان و گچ
staffed U مخلوط سیمان و گچ
low heat cement U سیمان کم حرارت
aluminium cement U سیمان الومین
pozzolan earth U سیمان طبیعی
staff U مخلوط سیمان و گچ
natrual cement U سیمان طبیعی
hydraulic cement U سیمان اب بند
neat U دوغاب سیمان
portland cement U سیمان پورتلند
portland cement U سیمان پرتلند
cement mortar U ملاط سیمان
soil cement U خاک سیمان
portland cement mortat U ملات سیمان
slag cement U سیمان شلاکه
neatest U دوغاب سیمان
cement rendering U اندود سیمان
neater U دوغاب سیمان
cement grout U دوغاب سیمان
cement coating U اندود سیمان
slag cement U سیمان اهنگدازی
cement plant U کارخانه سیمان
regulated set cement U سیمان زودگیر
coloured cement U سیمان رنگی
cementation U سیمان کاری
refractory cement U سیمان نسوز
bag of cement U کیسه سیمان
cement paste U خمیر سیمان
commutator cement U سیمان جابجاگر
bituminous cement U سیمان قیری
quick setting cement U سیمان زودگیر
initiation U شروع کار شروع
natural puzzolane U سیمان طبیعی یا پوزلان
portland cement kiln U کوره پختن سیمان
portland cement kiln U کوره سیمان پزی
portland cement mortat U ملات سیمان پرتلند
metallurgic cement U سیمان اهن گدازی
lime cement mortar U ملاط اهک و سیمان
trass stone U سنگ سیمان طبیعی
grouting U تزریق دوغاب سیمان
rotary cement klin U کوره سیمان دوار
asbestos cement pipe U لوله ازبست سیمان
high resistance cement U سیمان بامقاومت زیاد
pozzolan concrete U بتن سیمان طبیعی
asbestos cement U سیمان پنبه کوهی
asbestos cement U سیمان پنبه نسوز
soil cement lining U پوشش با خاک و سیمان
slag cement concrete U بتن سیمان اهنگدازی
slag cement U سیمان ذوب اهن
slag cement U سیمان تفاله اهنگدازی
lime cement mortat U ملاط آهک و سیمان
quick setting cement U سیمان تند گیر
grouter U دستگاه متراکم کننده سیمان
rapid hardening portland cement U سیمان پرتلند با مقاومت زیاد
cement paint U اندود کردن با دوغاب سیمان
aggregate cement ratio U نسبت مواد سنگی به سیمان
smoothing cement U اندود سیمان پرداخت شده
access time U کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM U فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
response time U زمان جواب زمان پاسخگویی
presents U زمان حاضر زمان حال
presenting U زمان حاضر زمان حال
presented U زمان حاضر زمان حال
present U زمان حاضر زمان حال
arrivals U زمان حضور زمان رسیدن
arrival U زمان حضور زمان رسیدن
seek time U زمان جستجو زمان طلب
yield of cdoncrete U حجم بتن حاصل پس از ترکیب مواد سیمان
proportioning U توزین شن و ماسه و سیمان و اب جهت تهیه بتن
masonary U مصالح ساختمانی مانند اجر سیمان و غیره
tour of duty U زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
expanding cement U سیمانی که زیر اب سفت میشود سیمان قابل انبساط
batch U اندازه گیری و وزن کردن شن ماسه سیمان و اب برای مخلوط بتن
dry pack U مخلوطی از سیمان و ماسه که برای مرمت ترکهای بتن بکار میرود
batcher U دستگاهی که شن ماسه سیمان و اب را برای ساختن بتن را اندازه گیری میکند
batches U اندازه گیری و وزن کردن شن ماسه سیمان و اب برای مخلوط بتن
times U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
time U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
timed U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
dive schedule U جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
imprescriptible U وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
unemployment compensation U پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
equation of time U خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
to take medical advice U دستوراز پزشک گرفتن دستورطبی گرفتن
execution U 1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
admixtures U موادی بجز سیمان شن ماسه و اب که گاهی به عنوان ماده کمکی به بتن اضافه میکنند
loom time U مدت زمان بافت [از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
aggregates U مصالح ریزدانه مانند ماسه وشن یا مخلوطی از انها که به منظور تهیه بتن با سیمان مخلوط می شوند
aggregate U مصالح ریزدانه مانند ماسه وشن یا مخلوطی از انها که به منظور تهیه بتن با سیمان مخلوط می شوند
interlook dormant period U زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
take in <idiom> U زود گرفتن ،مطالب را گرفتن
clam U بچنگال گرفتن محکم گرفتن
clams U بچنگال گرفتن محکم گرفتن
to seal up U درز گرفتن کاغذ گرفتن
calebrate U جشن گرفتن عید گرفتن
grip U طرز گرفتن وسیله گرفتن
grips U طرز گرفتن وسیله گرفتن
gripped U طرز گرفتن وسیله گرفتن
gripping U طرز گرفتن وسیله گرفتن
slag U کفه گرفتن تفاله گرفتن
frequency U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequencies U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
lutes U گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lute U گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
splits U زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
glues U سریشم زدن سیمان کردن سریش سریشم
gluing U سریشم زدن سیمان کردن سریش سریشم
glue U سریشم زدن سیمان کردن سریش سریشم
glueing U سریشم زدن سیمان کردن سریش سریشم
cryptoperiod U زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
early time U زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
short cycle annealing U سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
tenser U زمان فعل تصریف زمان فعل
tense U زمان فعل تصریف زمان فعل
tensed U زمان فعل تصریف زمان فعل
tensest U زمان فعل تصریف زمان فعل
tenses U زمان فعل تصریف زمان فعل
tensing U زمان فعل تصریف زمان فعل
abram's law U این قانون حاکی از اینست که مقاومت یک ملات یا بتن بستگی به وزن اب وبه وزن سیمان در مخلوط ملات دارد
lean mix U بتن کم سیمان یا بتن ضعیف
Redo it. Do it over again. U از سر شروع کن
openings U شروع
inception U شروع
kick-off <idiom> U شروع
opening U شروع
open fire U شروع
beginnings U شروع
onset U شروع
beginning U شروع
inchoation U شروع
right of begin U حق شروع
kick off U شروع
get-go <idiom> U شروع
incipience or ency U شروع
start key کلید شروع
restart U شروع دوباره
values U نقط ه شروع
splash line U خط شروع غواصی
start element U عنصر شروع
start bit U بیت شروع
put in hand U شروع کردن
attempts U شروع به جرم
restart U شروع مجدد
Recent search history Forum search
1time is prceious it has great
1pedal pamping
1 In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
1گج
3service times
3service times
3service times
1meaning of taking law
2Once it's downloaded, please run the Kaspersky Malware Scanner software. This might take a moment and involve a few steps.
2In the Introduction to this book the speed of modern computers was cited as countering the need for some of the early work that was done to make best use of the woefully slow and memory-deficient comp
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com